مراسم کومسای هورامان تخت، مراسمی آیینی است که هر ساله در اردیبهشت ماه برگذار میشود. مراسم کومسای مانند مراسم پیرشالیار گردشگران زیادی را به خود جذب میکند. افسانهها و داستانهایی در مورد این مراسم بر سر زبانهاست. ما در این نوشته میخواهیم داستان متفاوتی را از مراسم کومسای هورامان تخت از کتاب تاریخ سلاطین هورامان نقل کنیم.
سنگ کومسای: سنگی معروف نزدیک قبر پیرشالیار که به « کومسا » شهرت دارد. « کمسای » مخفف « کاکه موسی » میباشد. کاکه موسی امین دار پیر بوده و خدمت ایشان کار کرده است.
داستان مراسم کومسای هورامان تخت
« گمار » نامی که به درویش گمار مشهور است و قبر آن نزدیک روستای « دهمهیو » میباشد، دارای احشام زیاد بوده و به قولی چوپان پیرشالیار بوده است.
چند رأس حیوان داشته و تعدادشان کم کم زیاد شده و از پیر جدا گردیده است. پس از آن به دستور پیر به « دهمهیو » رفته و شروع به دامداری نموده است. گلهای داشته و شیر حیوانهایش، به اصطلاح محلی « کهم خیرا » یعنی روغن کمی دارد. در آن زمان روغن مهم بوده است.
خانم درویش گمار به او میگوید: برو خدمت پیر و تقاضا کن که برایمان دعا کند شاید کرهی حیوان ها زیاد شود. ایشان میگویند که این کار را نمیکنم زیرا دستم خالی است و دست خالی و بدون هدیه نمیروم.
خانم درویش میگوید درویش، برگ درخت مو (انگور) دربند (دربند کهلم) به درد دلمه میخورد. یک ظرف بزرگ دلمه درست میکنم شما که هر جمعه برای خواندن نماز جمعه به هورامان میروی و پیر را زیارت میکنی دلمهها را تقدیم کن و مشکل را عرض کن.
شب خانم درویش گمار یک ظرف بزرگ دلمه درست میکند (از بلغور). صبح جمعه درویش گمار وارد هورامان میشود، میبیند پیر سر قبر پدرش نشسته و مشغول ذکر و دف و دعاست. مردم نیز به عادت سالیان گذشته دور از آبادی جمع شده به برگذاری جشن هوبه مشغول هستند. اهالی روستا هنگام رفتن به خانه باغ را جشن میگرفتند و روز بعد را همه به محل خود در لیلاخ میرفتند که مصادف بود با ۱۵ اردیبهشت.
درویش رویش نمیشود که خدمت پیر برود دلمه ها را به کاک موسی میدهد و خواستهاش را میگوید.
کاکه موسی دلمهها را پیش پیر میبرد و خواسته درویش را میرساند. پیر میگوید دلمهها را بیاور و میپرسد چند نفر مهمان داریم، میگویند از ۷۰ نفر بالاتر. میگوید به هر نفر، یکی، دوتا بدهید. شروع میکنند به تقسیم دلمهها و سهم پیروهتی (پیر ئاواتی) که زاهدی بوده تارک دنیا و دور از مردم زندگی کرده و به عبادت مشغول بوده است را هم میبرد.
پیروهتی یکی از ۹۹ پیر هورامان است. پیر میگوید درویش گمار هر سال این کار را بکن. ایشان هم میگوید چشم و عرض میکند قربان، خانم خواسته دعا کنید که کره حیوانهایمان زیاد شود و تبرکی بفرستید. پیر میگوید: حالا چیزی در دست ندارم نه امرودی، نه توتی و نه گردویی، کاکه موسی برو نزدیک قبر پدرم رو به قبله بایست و هنگام سجده پیشانیت را بر هر سنگی نهادی مقداری از آن را بکن بده به گمار.
او نیز سنگی در دست میگیرد و به سنگ مورد نظر میکوبد از این سنگ مقداری میکند و به درویش میدهد.
از آن تاریخ تا حالا در ۴۵ روز گذشته از بهار این اتفاق افتاده تکرار میشود. مشهور است هر ساله مقداری از سنگ میکنند و هنوز به حال خود باقی است. البته بعضی از هورامیها این گفته را تایید نمیکنند. اما اکثر مردم بر این عقیدهاند و استدلال میکنند و میگویند هر ساله جلو چشم بیش از صدها نفر این عمل را انجام میدهند، چه حکمتی دارد خدا میداند.
به مناسبت این اتفاق هر ساله در ۴۵ روز از بهار گذشته هر کسی در خانهاش دلمه درست میکند و به این مرقد (مرقد پیر) میآورد و این سنت هنوز ادامه دارد.
پایان گفته ملاعبدالقادر
منبع
این نوشته در مورد مراسم کومسای هورامان تخت، برشی بود از کتاب:
تاریخ سلاطین هورامان
تألیف: قاضی عبدالله شیدا (مردوخی)
به کوشش: احمد نظیری